میخوام یه چیزی بگم که تا حالا جایی نگفتم، شاید باورش واسه بعضیا سخت باشه اما میگم شاید یکی باورش بشه.اونی که دلش پاکه و هنوز یکم ته قلبش جا داره واسه رفاقت با خدا و شهدا

سال 96 بود که اوضاعم خیلی به هم ریخته بود،داشت کارم به منکری خدا میکشید،هیچ بویی از انسانیت در من باقی نمونده بود، با یه خانمی آشنا شدم، اولش هدفم یه چیز دیگه ای بود اما او یه فرشته بود، یه فرشته ی به تمام معنی.

چند ماهی رو باهم چت میکردیم که یه روز بحثمون شد درمورد خدا و شهدا و.

یه کتابی رو بهم معرفی کرد.اسم کتاب سلام بر ابراهیم بود.

اولش بی تفاوت بودم چون اصلا با این چیزا میونه ی خوبی نداشتم و حوصلشم نداشتم.

باهم قرار گذاشتیم، رفتم مشهد، دیدمش،منو برد حرم امام رضا علیه السلام،یک حس آرامش خاصی به من دست داده بود.سه روز موندم و حاجتمو خواستم و قول دادم اگه مشکل حل شد منم بشم یه ادم دیگه.

برگشتنی دوتا کتاب به من هدیه داد، گفت وقت کردی بخونشون.همون کتاب سلام بر ابراهیم بود.دوتا جلد بود.

رسیدم خونه انداختم یه گوشه و یه ماهی سراغشون نرفتم که یه روز حوصلم سررفته بود، رفتم کتابارو برداشتم و شروع کردم به خوندن، انگار زندگینامه ی یک فرشته رو نوشته بودند.

هر صفحه ای که میخوندم زار زار گریه میکردم، وقتی به خودم اومدم دیدم هر دوتا کتاب رو خوندم و خانواده کنار من دارن با من گریه میکنن.اونجا بود که بهم گفته بود با شهید رفیق شو کمکت میکنه. منم تصمیم گرفتم باهاش رفاقت کنم.

رفاقتی از جنس شهدا.

اینقدر لذت بخش بود که وقتی به خودم اومدم دیدم نمازامو میخونم و آرامش کامل به زندگیم برگشته

ابراهیم دستمو گرفت تا یه بار دیگه ثابت کنه پای رفاقتش میمونه.

اونقدر عمق رفاقتمون زیاد شده بود که شبا میومد تو خوابم چند دقیقه ای با من حرف می زد و میرفت.

یه روز ظهر که خوابیده بودم تو خواب دیدمش، به من گفت مراقب باش غرور نگیرتت که بدجورادمو میزنه زمین.همونطور که شیطان رو زد زمین و بهترین فرشته ی مقرب خدا شد بدترین موجود عالم.

پس مراقب باشیم

اگه میخوایم رفاقت کنیم بهترین دوست و رفیق خدا و اهل بیت و شهدا و اولیای خدا هستند.

توصیه میکنم حتما کتاب سلام بر ابراهیم رو بخونید.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها